. . . دلبری برگزیده ام که مپرس

. . . ایران، جهان، آخرالزمان

. . . دلبری برگزیده ام که مپرس

. . . ایران، جهان، آخرالزمان

. . . دلبری برگزیده ام که مپرس
آخرین مطالب

۲ مطلب با موضوع «یاد بگیر» ثبت شده است



خانم ... لازم نیست از مغازه دار دو سطر تشکر کنی، یک تشکر و خداحافظی کوتاه کافیه...
▣ آقا ... مشتری شما با شما محرم نیست که بهش رنگ لباس پیشنهاد میدی و میگی این رنگ بهت میاد!

▩ خانم ... لازم نیست با فروشنده نیم ساعت چونه بزنی، یا اگه جنس گرونه .. شروع کنی به نالیدن از گرونی !
نه خدا راضی هست که شما به خاطر ارزونتر خریدن با مرد نامحرم چونه بزنی که گاهی به شوخی کردن هم می کشه! نه همسرت راضی هست با این کار تخفیف بگیری ...
▣ آقای فروشنده ... شما هم جنس رو به هر قیمتی میخوای بدی ... زود قیمت نهایی رو بگو و منتظر نباش بهت التماس کنن و قربون صدقه ت برن.

▩ خانم ... کسی که شما باید همه طنازی هات رو براش نگه داری، شوهرته ... حواست باشه.
▣ آقای فروشنده ... تو مغازه ت که هستی، حواست پیش زن و بچه ی خودت باشه.


برگرفته شده از darichehentezar.blog.ir
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۴
مهدی.ف


چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و کلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌کرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند که وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ کس را از کار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند که در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید که پوستین چوپانى بر تن کرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست که مى‌بینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نکنم و به غلط نیفتم، که هر که روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون کرد و گفت: «بگیر و در انگشت کن؛ تاکنون وزیر بودى، اکنون امیرى!»
در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...»
یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد / یکی بود
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۳
مهدی.ف